سفارش تبلیغ
صبا ویژن
u محمد رضا منصوری - گل نرگس

[ و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مى‏گفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مى‏مانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]

اوقات شرعی
جمعه 103 اردیبهشت 14

:: RSS 

:: خانه

:: مدیریت وبلاگ

:: پست الکترونیک

:: شناسنامه

:: کل بازدیدها: 4080

:: بازدیدهای امروز :1

:: بازدیدهای دیروز :0

vدرباره خودم

محمد رضا منصوری - گل نرگس

vلوگوی وبلاگ

محمد رضا منصوری - گل نرگس


.:مصباح دوستان:.

!   معصومیه

شنبه 86/7/28 ::  ساعت 1:38 عصر


¤نویسنده: محمد رضا منصوری

?  نوشته های دیگران

!   رضا2008

سه شنبه 86/3/1 ::  ساعت 3:14 عصر


¤نویسنده: محمد رضا منصوری

?  نوشته های دیگران

!   هل اتیک حدیث موسی؟

جمعه 86/2/21 ::  ساعت 3:30 عصر

>آقا موسی در اوایل سال 1347 و پیش از شروع به کار مجلس به نجف رفت و در یک نشست خصوصی چند ساعته با امام خمینی گفتگو کرد . از حاج آقا روح الله پرسیدند : « اگر حکومت پهلوی در ایران سرنگون شود و وحکومت اسلامی مستقر گردد، کسی را سراغ دارید که در راس حکومت بگذارید؟» امام خمینی گفت : «بله . همین آقا موسی صدر .»


«چه خبر از دوست عزیز ما؟» صدای آیت الله بهشتی بود. خبر را از رادیو شنید و با عجله با خواهر زاده ی موسی در آلمان تماس گرفت . گفت«بالاخره این برادر عزیز ما بر سرش آمدآن چیزی که نگرانش بودیم؟!»


حضور و محبوبیت امام در لبنان واکنش های مختلفی داشت . اقدامات اقتصادی او قدرت سرمایه داران لبنانی را سلب کرد .زعمای دینی (شیعه و سنی)با حضور امام دیده نمی شدند .جای سیاستمداران لبنانی با وجود او تنگ شد .مردم فقط پای صحبت او جمع می شدند و تنها حرف او را می شنیدند . با این حال «شارل حلو » رئیس جمهور لبنان در ماشین را برای امام موسی باز می کرد و کار دینال قفرانس کونیک (اسقف اعظم اتریش)می گفت : » عالی جناب ، من راجع به شما بسیار شنیده ام . من ایمان دارم که می توان تاریخ لبنان را به دو دوره تقسیم کرد : « دوران قبا از موسی صدر و دوران موسی صدر !»

او به کلیسا های لبنان می رفت و سخنرانی می کرد.«فواد شهاب« مسیحی (که فرمانده ارتش لبنان بود و زمانی هم رئیس جمهور لبنان شد ) گفت : «امام موسی اگر مسیحی بود ما او را به مقام قدیسی می رساندیم و مثل مسیح از او تبعیت می کردیم.»مسیحی ها می گفتند: «مسلمان ها لیاقت داشتن رهبری مثل امام موسی را ندارند.»آن ها می گفتند :«ا...فی السمائ و سماحه الامام صدر فی الارض!»جرج جرداق مسیحی هم گفته بود : «اگر روحانیون مسلمان ، اسلام را همچون امام صدر تبلیغ  می کردند اثری از مسیحیت و سایر ادیان باقی نمی ماند »

ساواک در پی اقدامات خود کتابی توسط شیعیان مخالف سید موسی صدر که در آن امام صدر عامل اجنبی و همکار مسیحیان در اقدام علیه شیعیان معرفی شده است .شاه در دستوری نوشته بود : «این کتاب این جا هم پخش شود »تبلیغات ساواک بر ضد امام موسی بسیار پر دامنه بود به طوری که گاهی دوستان نزدیک امام را نیز تحت تاثیر قرار می داد.آیت الله علی مشکینی می گوید« یکی از جهت های مهمی که بعد ها متوجه شدیم مظلومیت ایشان بود. بنده معتقدم که مظلومیت ایشان غیر از مظلومیت شهدایی است که ما داریم مثل سید محمد باقر صدر ، مرحوم آقای مطهری ، مرحوم آقای بهشتی ،مرحوم باهنر. مظلومیت ایشان بالاتر از مظلومیت ها آن ها بود .»

رئیس جمهور لبنان هر سال در ماه رمضان شخصیت ها ی برجسته مذهبی را به ضیافت افطار دعوت می کرد.امام نیز به عنوان رئیس مجلس شیعیان به مهمانی رفت. اهل سنت،موقع آفتاب افطار می کرد و شیعیان چند دقیقه ای بعد از غروب . این اختلاف ، آرامش ظیافت افطار را تهدید می کرد .آفتاب غروب کرد. امام موسی یک استکان چای برداشت. همه با تعجب به او خیره شدند. امام استکان را در یک دست گرفت و دست دیگرش را بالا برد و شروع کرد به دعا خواندن.دعا خواند و حاضران آمین گفتند . این کار را آن قدر ادامه داد که وقت افطار شیعیان شد . بعد لبخندی زد  گفت « اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت » و استکان چای را سر کشید .

و موسی به دنیا آمد...

موسی در محله عشقعلی قم به دنیا آمد.بهار سال 1307 بود.پدر از  علمای بزرگ حوزه بود . می گفتند » وقتی آیت الله سید صدر  الدین صدر  را می بینی انگار رسول اکرم (ص) را ملاقات کرده ای.»موسی بسیار شبیه پدر  بود.


آیت الله خویی عنایت ویژه به او داشت. وقتی موسی حوزه ی نجف را ترک کرد آیت الله گفت :«او اگر دو سه سال دیگر در نجف می ماند یکی از بزرگترین شخصیت های ارزنده ی علمی شیعه می شد.»می گفت :«آقا موسی حیف شد. ای کاش او را نشناخته بودم


علامه شرف الدین (زعیم شیعیان لبنان) موسی را بخاطر نسبت فامیلی ای که بینشان بود  به لبنان دعوت کرد .علامه وقتی موسای جوان را دید گویا گمشده اش را یافت.او پیش تر نگران زعامت بعد از خودش بود اما با دیدن موسی تمام نگرانی اش زایل شد .به افتخار موسی مهمانی می داد و او را کنار خودش می نشاند . در محافل علمی، موسی را برای سخنرانی بر می گزید و به هر ترتیب نام موسی را بر سر زبان ها می انداخت .او صریحا می گفت :»تنها کسی که می تواند شیعیان لبنان را نجات بدهد آقا موسی صدر است .» موسی پس از این سفر کوتاه به ایران بازگشت .


از قدیم اهل گپ و گفت های طولانی بود .ساعت ها با دوستان دور هم می نشستند و از هر دری سخن می گفتند .آن روزها یکی از آرزوهایشان انتشار مجله ی حوزوی بود . موسی گفت : «مطبوعات محرابی است برای پرستش خدا و خدمت به انسان ها. زیرا مطبوعات،افکار عمومی را شکل می دهد . فرهنگ آفرین است .خوراک روح را فراهم می آورد.»


شنیدند که چند نفر تاجر تبریزی به یکی از مراجع قول داده بودند که اگر حوزه، مجله ی آبرومند منتشر کند حاضرند هزینه اش را بپردازند.همین بهانه ی خوبی  شد برای موسی و همفکرانش که آرزوی دیرین خود را عملی سازند. سر مقاله ها را خودش می نوشت ولی بنابر قرار تحریریه،نام نویسنده ذکر نمی شد .مقالات «اقتصاد در مکتب اسلام »(کار = سرمایه = ابزار تولید ) که بعد ها به صورت کتاب چاپ شد به قلم او بود .آیت الله مطهری درباره مقالات اقتصادی او گفت : « این ها امروز حرف های لازم و ضروری ما است.»می گفت :« آقا موسی 50 سال از زمان خودش جلوتر حر کت می کند .»


پس از فوت علامه شرف الدین در پی اصرار لبنانی ها به خصوص فرزند علامه ، آیت الله بروجردی از موسی خواست که به لبنان برود و جانشین علامه شرف الدین شود.لبنان کشور 72 ملت بود . کشور های مختلف حساب خود را با همدیگر در لبنان تسویه می کردند .شیعیان لبنان با وجود جمعیت زیاد محروم ترین اقشار جامعه به شمار می رفتند.بیش تر روسپی های آن جا دختران شیعه بودند. در لبنان کسی ادعای شیعه بودن نمی کردو خیلی ها از این که منسوب به شیعه اند از خود بیزار بودند.


سید موسی صدر در سال 1338 وارد لبنان شد. با بررسی ای که پیش تر کرده بود می دانست که در لبنان همه ی آتش ها از گور «فقر» بر می خیزد. او گفت: « ماموریت مذهبی من بالا بردن سطح زندگی مردم لبنان به طور عموم و به خصوص بالا بردن سطح فرهنگی مسلمانان است. من البته معتقدم که با سطح زندگی فعلی نمی توان سطح فکری را هم بالا برد . »


امام موسی دست به کار شد.«مدرسه فنی جبل عامل » را افتتاح کرد . امام مدیریت مدرسه را به مردی گمنام سپرد .فارغ التحصیل فیزیک از آمریکا که در مسائل مختلف سر رشته داشت .در نبردهای چریکی حریف نداشت.نقاشی می کرد ،خط می نوشت، شعر می سرود  و خیلی کار های دیگر.دکتر «مصطفی چمران » وقتی از آمریکا به لبنان آمد شیفته ی آقا موسی شد و در لبنان ماند .چمران در وصیت نامه اش نوشت:«وصیت می کنم به کسی که او را بیش از حد دوست دارم!به معیود من!به معشوق من ! به امام مو سی صدر !»


فعالیت های گسترده این مدرسه موجب شد که بعدها نیروهای چپ و راست افراطی لبنان و نیروهای اسرائیلی بارها به این مدرسه حمله بردند و دهها دانش آموز و استاد را به قتل رساندند.


روحانی ای بود که از روستا به بیروت آمده  و پایتخت نشین  شده بود .او تعجب می کرد  که چرا مردم  امام را تا بدین حد دوست می دارند .روزی امام پرسید :«شما از وقتی که به بیروت آمده اید چند بار به روستای خود سر زده اید؟» گفت : «در یک سال ، یکی ،دو مرتبه»امام گفت : «ولی من در یکسال ، بیش از 90 بار به روستای شما رفته ام و بارها برای مردم آن جا سخنرانی کرده ام !»

امام موسی در نامه ای به شیخ حسن خالد (مفتی اهل سنت لبنان) راههای وحدت شیعه و سنی را یاددآور شد .نوشت « برای وحدت بیشتر می توان بررسی کرد که در رویت هلال به طرق نوین علمی و تعیین زاویه دید هلال در افق تکیه شود تا همه ی مسلمانان یک روز مشخص را عید بگیرند  و دشواری های ناشی از تعدد روزهای عید مثل تعطیل رسمی و دید و بازدید از بین برود .او ادامه داد می توان با بازخوانی منابع اذان واحدی برای تمام مسلمانان جهان بر گزید البته برای ما شیعیان سخت است که «حی علی خیر العمل» را بگوییم و شهادت ثالثه (اشهد ان علیا ولی الله) را حذف کنیم ولی من این حساسیت را تحمل می کنم تا به وحدت برسیم »امام که گویا پاسخ منفی شیخ خالد را از پیش حدس می زد در ادامه پیش نهاد کرد«و اگر این کار برای شما مقدور نیست پس اجازه بدهید ما نیز اذانمان را در روزهای معین پخش کنیم .

سال 1342 بود که حکومت ایران،امام خمینی را دستگیر و زندانی کرد.او پس از تلاش های فراوان تصمیم گرفت به واتیکان نیز برود .جشن انتخاب پاپ جدید بهانه ای شد که با رهبر مسیحیان کاتولیک ملاقات کند.وقتی امام خمینی از زندان آزاد شد آیت الله خویی گفت : »آزادی حضرت آیت الله خمینی بیش از همه ، مرهون دیدار آقا موسی صدر با پاپ بود.»چند سال بعد آقا موسی دوباره به دیدار پاپ رفت.ملاقات او که رار بود 15 دقیقه طول بکشد دو ساعت به طول انجامید.


در شهر صور دو بستنی فروش، همسایه بودند. یکی مسلمان بود  و دیگری مسیحی .بستنی فروش مسلمان می گفت مسیحی ها نجس اند و نمی شود از آن ها بستنی خرید .مردم صور هم مسلمان بودند و از مرد مسیحی  چیزی نمی خریدند. مرد مسیحی نزد امام موسی شکایت برد .امام یک روز بعد،  از اقامه نماز با . . .


ادامه مطلب...

¤نویسنده: محمد رضا منصوری

?  نوشته های دیگران

!   حمایت ازدولت نهم

پنج شنبه 86/2/6 ::  ساعت 8:53 عصر



از همان ابتدای روی کار آمدن دولت نهم، رویکرد ارزشی، انقلابی و مکتبی آن مشخص بود؛ به گونه ای که رسانه های غربی در همان روزهای آغازین انتخاب دکتر احمدی نژاد توسط ملت و تشکیل دولت اسلامی در خبرها و تحلیل های خود تاکید می کردند که ایران به سالهای آغازین انقلاب و دوران اقتدار امام خمینی(ره) بازگشته است.

خشنودی رهبر معظم انقلاب نیز چیزی نبود که پنهان بماند و ایشان از همان ابتدا رضایت خود را از روی کار آمدن چنین دولتی ابراز داشته و در سخنرانی ها و دیدارهای مختلف از رویکردهای اصولی این دولت نهم اعلام کردند.

اما نکته ای بیش از همه مورد استفاده بدخواهان کشور خصوصا منافقین داخلی قرار میگرفت، این تحلیل بود که رهبری با توجه به جایگاهی که دارد، از همه دولتها حمایت می کند و حمایت های رهبری از دولت نهم چیز جدیدی نیست.

این تحلیل ها حتی تا جایی پیش رفت که قلم های زهرآلود شروع به مقایسه سخنان رهبری در دوران روسای جمهور گذشته و رئیس جمهور کنونی کردند و با برخی ترفندها و سانسور واقعیات اینگونه وانمود کردند که نه تنها حمایت های رهبری از دولت نهم و شخص دکتر احمدی نژاد چیز جدیدی نیست، بلکه رهبری از عملکرد این دولت رضایت ندارد!

مقام معظم رهبری: از این دولت به طور خاص حمایت می کنم

 اما همچون همیشه رهبر حکیم انقلاب با اشراف کامل بر اخبار و درایتی خاص این خط را شناخته و طی سخنان مهمی که اول فروردین ماه ۸۶ در حرم مطهر رضوی ایراد فرمودند، تاکید کردند :

"من از دولت حمایت مى‏کنم. از همه‏ى دولتهاى بر سر کار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت مى‏کنم.

 این حمایت، بى‏دلیل و بى‏حساب و کتاب نیست. اولاً جایگاه دولت در نظام جمهورى اسلامى و در نظام سیاسى کشور ما جایگاه بسیار مهمى است، ثانیاً بیشترین مسئولیتها را دولت بر دوش دارد؛ بعد هم این جهتگیرى‏هاى دینى و این ارزش‏گرایى انقلابى و اسلامى خیلى ارزش دارد.

سختکوشى، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهاى استانى، جهتگیرى عدالت و زىّ مردمى؛ اینها خیلى قیمت دارد و من قدر این کارها را مى‏دانم. من به خاطر این چیزها از دولت حمایت مى‏کنم. "

قطعا با معیار قرار دادن چنین سخنانی که بارها و بارها توسط رهبری به صورت ریز و شفاف بیان شده است،  می توان حق را از باطل، دوست را از منافق و خودی را از غیرخودی تشخیص داد و قطعا منافقین از این پس انگشت نما و رسوا خواهند شد.


¤نویسنده: محمد رضا منصوری

?  نوشته های دیگران

!   سلام بر یار سید علی

پنج شنبه 86/2/6 ::  ساعت 8:32 عصر


¤نویسنده: محمد رضا منصوری

?  نوشته های دیگران

   1   2      >